«دیزباد وطن ماست»- هادی میرشاهی در ادامه مباحث خود به ساخت واژه در ادبیات دیزبادی می پردازد.
به گزارش دیزباد وطن ماست، وی می نویسد: ساخت واژه دردیزباد همانند زبان فارسی است و با آن تفاوت چندانی ندارد.
اختلاف در این است که برخی پیشوندها و پسوندهای واژه درفارسی فعّال است و درگویش دیزبادی چون نیازی به واژه جدیدپیدا نمی شود غیر فعّال مانده است.
مثل واژه های ساده زیر:
سبز: سوز(savz) بنفش: بنوش(bnavsh) برگ: (بلگ)(balg) دیوار: دوال(deval)
نان: نو(no) قند: قن(ghan) جوراب: جُراب(gorab) کفش: کَوش(kavsh)
آب: آو(av) سوراخ: سُلاخ(solakh) پدر: پیَر(piar) مادر:مار(mar) درخت:درَخ (drakh) فنجان: فِنجُو(fenjo) آبیاری: اَویَیی(avyaie) ;کشمش: کیشمیش(kishmish)
خشت: خیش (khish) برادرشوهر: برَرشو (brrshoo) خواهر: خُوهَر(khov har برادر: بُرار (borar) چهار: چار char))
اشتقاق از راه پسوند:
1-پَسوَند ( ای): اسم باضافه( ای) = صفتی که نشان دهنده جنس مصنوع است مثل چوب= چُوی(chovi)
2-اسم با اضافه (ای)= صفتی است که اصلیّت چیزی رانشان می دهدمثل آسُمو=آسمان=آسمونی خاک=خَکی=خاکی
پسوند (اوک) ok
این پسوند با اسم ترکیب می شودو صفتی می سازدکه نشان دهنده زیادروی در کاری یا صفتی است مثل خیل = خیلُّک پَفج= پُفچُک
پسوند (ناک) nak
این پسوندبا اسم ترکیب می شود و صفت می سازدمثل هَول= هولناک
پسوند(دو) du
این پسوند با اسم ترکیب می شود و اسم تازه ای می سازدکه به مفهوم دربرارنده چیزی است. مثل گل= گلدو، نمک=نمکدو ، قن=قندو، چای=چایدو، قلم=قلمدو، نو=نوندو
پسوند (استو)estoo
این پسوند با اسم ترکیب می شود و نام مکان را مشخّص می کند مثل (تود=توت) تودستو
باغ=باغستو (جمع باغستان) قبر= قُبرُستو
اشتقاق از راه پیشوند
1-پیشوندna: این پیشوند با اسم و صفت ترکیب می شود و اسم و صفت تازه ای می سازد که غالباً متضمّن نفی است مثل خُش=(ناخُش) بیمار،
2-پیشوندb: این پیشوندبا اسم ترکیب می شود و صفت می سازد مثل ِمار( بِمار)
مقایسه آوایی میان زبان رسمی فارسی و گویش دیزباد
درمقایسه واژه های گویش دیزباد با فارسی رسمی، ازنظر آوایی تفاوتهایی به چشم می خورد:
مصوّت (آ) فارسی (آوازکننده یا لرزش آواها) پیش ازصامت پایانی (n) در گویش دیزبادی مصّو ت (o) ظاهر می شود مثل:
نان=نُ(no) جان=جُjo ، حیوان=حَیوُ(hayvo) فراوان=فرَوُ(fravo) بیابان=بیَوُ(biyavo
مصوّت (آ) فارسی پیش از (eوn) به این صورت ظاهرمی شود: خانه= خَنَه(khana)، شانه =شَنَ(shana) دانه =دَنَ(dana) بهانه =بَنَ(bana)
مصوّت (آ) فارسی پیش ازصامت (اِم) پایانی در دیزباد به شکل(o)ظاهرمی شودamبه om
شام=شُم(shom)، خام =خُم (kho) حمام =حَمُم (hamom)، تمام =تَمُم (tamom)
مصوت (آ) فارسی پیش ازصامت میانی (m)دردیزباد به شکل زیرظاهرمی شود:
حجامت = حَجَمَت (hajamat)سلامت = سلَمَت (slamat)
مصّوت (آ) فارسی رسمی پیش ازصامت های (b)و(v) دردیزبادی به شکل زیرکه صامت (ب) یا (و) فارسی پدیدارنمی شود:
آب =آو (av) تاب = تاو (tav) خواب =خاو(khav) مهتاب = مَهتُو(mahtav)
8-مصّوت(آ) فارسی پیش ازگروه (ف باضافه صامت) برابرمصوّت مرکّب زیر در می آید افسار=اوسار(AVSAR) درفش=دَروش(DRAVSH)، کفش=کَوش(KAVSH)
9-صوت (آ) فارسی پیش ازصامت (ب) که پس ازآن مصوتی نیامده باشد.
شب = شَو (shav) لب= لَو( (lav)